مرقومه حضرت مجذوبعلیشاه درباره «هو ۱۲۱»
هو ۱۲۱ ۱ /۱۰/ ۸۴ با عرض سلام. در پاسخ سؤالاتی که کردهاید این توضیح را عرضه ميدارم. اولاٌ توجه کنید که عبارت هو ۱۲۱ معنایش چیست؟ مسلماٌ این امر بدعتی نیست. به این معنی که متأسفانه اضافه بر هجوم فرهنگی که اکنون مورد بحث مسئولین واقع شده است، ما خودمان هم به این هجوم کمک کردهایم ما که ميگوئیم، یعنی ایرانیها از زمانی حدود هفتاد هشتاد سال پیش. مثلاٌ در ادبیات فارسی متداول بوده است که سنوات تاریخی را برای آنکه حفظ بشود بصورت یک لغت در ميآوردند به این طریق که از حروف ابجد استفاده ميکردند. حروف ابجد عبارتند از: ابجد، هوّز، حطی، کلمن، سعفض، قرشت، ثخذ، ضظغ. این حروف هرکدام معادل عددی است که از یک شروع ميشود. مثلاٌ در ابجد، الف=۱، و ب=۲، ج=۳، د=۴، و به همین طریق تا ۱۰، از اینجا ده ده، ۱۰، ۲۰، ۳۰، ۴۰ الی ۱۰۰، و ۱۰۰، ۲۰۰، ۳۰۰، ۴۰۰ تا ۱۰۰۰. و به این طریق برای اینکه یک رقم را حفظ کنند، و به این طریق برای اینکه یک رقم را حفظ کنند، متخصصین آنها را بصورت یک لغت درميآوردند و به این لغت ميگفتند مادّه تاریخ با لغتی که معنا هم داشت و متناسب با آن مطلب بود که تاریخ آنرا ذکر کردهاند. اگر به آخر دیوان حافظ مراجعه کنید تمام وقایع زمان خودش را در واقع با مادّه تاریخ ذکر کرده است، سنه ذکر نکرده ولی یک لغت ذکر کرده است. همچنین در شرح حال و تاریخ بزرگان دینی هم همه جا با حروف ابجد آوردهاند. مثلاٌ در مورد تاریخ شهادت حضرت سلطان علیشاه، حاجی نائب الصدر صاحب کتاب طرائق الحقایق ميگوید: جوادلعاش سعیدا و مات شهیدا. این حروف را که جمع کنند سنه شهادت در مياید. و همچنین مثلاٌ برای سایر بزرگان چون حاج شیخ فضل الله نوری گفتهاند که: "پی تاریخ این بلیه ز غیب گفته شد الشهید فضل الله" که اگر "الشهید فضل الله" را جمع کنند تاریخ رحلت اوست. و همچنین مثلاٌ برای مرحوم جلوه گفتهاند "دهر بی جلوه کرد حکمت را". مجموعه ارزش عددی حروف این کلمات تاریخ رحلت وی است. این مسئله یادگیری حروف ابجد باندازه.ای اهمیت داشت که تا همین اواخر در درس ادبیات فارسی در مدارس همان سالهای اوّل آنرا ميخواندند بطوریکه لغت "ابجدخوان" به معنای کسی بود که تازه به مکتب رفته است. در فرهنگ دهخدا این مطلب نوشته شده، حال به حروف ابجد که حساب كنید کلمه علی معادل صدوده ميشود (ع=۷۰، ل=۳۰، ی=۱۰) یا علی هم (ی=۱۰و الف=۱ و علی=۱۱۰) که می شود ۱۲۱. بنابراین به جای کلمه یا علی بر طبق فرهنگ قدیم ایران ۱۲۱ گذاشته ميشود. کلمه "هو" هم ضمیر اشاره به ذات خداوند است و در قرآن عبارت لا اله الا هو بکار رفته است، در نوشتهها به جای اینکه نام الله حذف شود که توهین نگردد، "هو" که اشاره است به ذات خداوند نوشته ميشود و این استفاده از حروف ابجد و ضمیر هو از صدها سال قبل متداول بوده است نه اینکه به قول بعضی آقایان که خیلی متأسفانه بياطلاعند گروهی بنام هو ۱۲۱ یا گروهی بنام هو وجود داشته باشد. ۲- اما اطلاعات راجع به عرفان و سلسله گنابادی. سلسله صوفیه گنابادی شیعه دوازده امامی هستند که اعتقاد صوفیه یا عرفا این است که بعد از غیبت امام دوازدهم، آن حضرت وظایف و ارشاداتی که داشت به دو قسمت کرد. اول وظایف مربوط به شریعت یعنی احکام وآداب ظاهری اسلام مثل اینکه نماز را چطوری بخوانید، روزه را چطوری بگیرید، حج چطوری بروید و امثال اینها. این وظایف را به شخص معینی نسپرد، بلکه به کسانی سپرد که صفاتش را برای آنها ذکر کرده و فرموده است: مَن کانَ مِن الفقهاءُ صائناٌ لِنَفسه حافظاٌ لِدینه مخالفاٌ علَی هَواه مطیعاٌ لامرِ مولاه فَلِلعَوام اَن یقَلِّدوُه. کسانی که دارای این صفات باشند عوام باید در اعمال ظاهری از آنها تقلید کنند و تقلید هم فقط در اعمال است نه در اعتقادات و این نکته در همه رسالههای علمیه هم نوشته شده است. این وظیفه به عهده قوه تفکّر، تعقّل، و تدبّر شیعیان گذاشته شده است. اما مسأله بیعت؛ بیعت در زمان پیغمبر و سپس در زمان ائمه هم بود و نسخ نشده است. امام مسأله بیعت را به شخص خاصی وكالت دادهاند چون مدّتها بود که در اثر ظلم و فشار خاص خلفا که در واقع سلاطین بودند اگر معلوم میشد که امام بیعت ميگیرد جان امام و شیعیان در خطر بود، به این جهت حضرت به کسانی وکالت ميدادند. در بعد از غیبت هم به شخص خاصی وکالت دادند و گفتند که بیعت بگیرد و بعد از خود هم جانشین تعیین کند که این شخص هم جنید بغدادی بود و جنید هم جانشین تعیین کرد و جانشین او، جانشین تعیین کرد الی زماننا هذا. بنابراین ما معتقدیم که مسأله بیعت و مسأله تربیتی امام یعنی ولایت به انتخاب و میل خود شخص نیست بلکه باید کسی باشد که از ولی قبلی مأمور و نماینده او باشد یا جانشین او باشد. سلسلههای متعددی جاری شده که سلسله گنابادی یکی از آنهاست. برای مطالعه بیشتر همان رساله آشنایی با عرفان و تصوف و بعد رساله شریعت و طریقت و عقل، و بعد رساله رفع شهادت و بعد کتاب پند صالح را مطالعه فرمائید. ۳- کسانی که مقیم اروپا یا امریکا هستند به رسم متداول آنجا بجای اینکه شب جمعه و شب دوشنبه بگویند، ميگویند پنجشنبه شب و یکشنبه شب و حال آنکه این موجب اشتباه و سوءبرداشت ميشود برای اینکه پنجشنبه و یکشنبه این خصوصیت را ندارد، شب جمعه باید گفته شود و شب دوشنبه چون شب جمعه مستند به ایه قرآن است و شب دوشنبه به استناد به فرمایشات ائمه. ۴- در مورد حقوق الهی، آنچه که خمس و زکات است که از لحاظ سهولت عشریه نیز گفتهاند ميتوانید خودتان در همان کشور خرج کنید منتهی مصارف آنرا باید از کتب رسالههای علما یادداشت کنید و طبق آن خرج کنید. ۵- ضمناٌ این نکته را توجه داشته باشید و تذکر بدهید که در امر ولایت تبلیغ وجود ندارد. بنابراین ما تبلیغ نميکنیم اگر هم کسانی سایتی دارند، برای تبلیغ ما نیست و به هیچ وجه از لحاظ آن سایت مسئولیتی به خود سلسله برنميگردد. منتهی بعضی تحقیقاتشان و مطالعاتشان بیشتر است و این عملاٌ در روشن کردن اذهان مردم نقش دارد. والسلام.
|
||||
|